کربلا یعنی ایمان و خرد و عمل به هنگام
اَلسّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِ اللَّهِ وَعَلَى الاَرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنائِكَ
حکایت شهیدان، حکایت فروزندگی انسانهایی است که فرهنگ فروزندگی را در تاریخ نهادینه کردند و با خون خود نامهای برای ما نوشتند که با یاد آنها همواره آن نامه را میخوانیم ، به سیرهی بعضی از آنان نظر میکنیم.
ابوثمانهی صائدی: از جمله کسانی که با روحیهای ایمانی، نسبت به زمانهای که در آن قرار داشت خوب فکر کرده بود و توانست در موقع مناسب اقدام لازم را انجام دهد، ابوثمانهی صائدی بود. او از اصحاب امیرالمؤمنین(ع) و امام حسن(ع) بود با شهادت امام حسن(ع) تا مرگ معاویه خون دلها خورد که چگونه به نام حاکمیت اسلام ارزشهای اسلامی یکی بعد از دیگری زیر پا گذاشته میشود و منتظر اقدامِ به هنگام بود و با مرگ معاویه با امام حسین(ع) مکاتبه کرد و مسئول خرید اسلحه برای مسلم بن عقیل شد و با شکست حرکت مسلم خود را به امام حسین(ع) رساند. سخت در محافظت امام میکوشید تا فرستادگان عمر سعد که میخواستند به امام پیغام عمر سعد را برسانند غافلگیرانه به امام حمله نکنند.
شخصیت ایمانی و متعادل ابوثمانهی ساعدی وقتی خود را نشان داد که در هنگامهی ظهر عاشورا به حضرت اباعبدالله(ع) نزدیک شد و عرض کرد: «يا أباعبداللّه! نفسي لك الفداء، اني أرى هؤلاء قد اقتربوا منك، و لا و اللّه لا تقتل حتى اقتل دونك إن شاء اللّه، و احب أن القى ربّى و قد صلّيت هذه الصلاة التي دنا وقتها»[1] يا اباعبدالله! جانم به فدايت، من مىبينم اينها به شما نزديك شدهاند، نه و الله، شما كشته نخواهى شد مگر اينكه إنشاءالله من پيش رويتان به قتل برسم، دوست دارم زمانى كه پروردگارم را ملاقات مىكنم اين نمازى را كه وقتش نزديك شده خوانده باشم. امام حسين«عليهالسّلام» سرشان را بلند كردند و فرمودند: نماز را ياد كردى، خدا شما را از نمازگزاران و ياد كنندگان خويش قرار بدهد